کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی

آخرین مطالب

یه همکار آئیست(خدا ناباور) دارم که نه تنها این باور رو داره بلکه دیگران رو هم تشویق می‌کنه که بی‌خدا بشن. و یک تز(شیوه) برای‌ خودش انتخاب کرده و اون تقدس زدایی از خدا و انبیا و ائمه با دادن فحش های رکیک در میان جمع هست! البته اگه من باشم اونجا جرات نمی کنه لاکن درجمع‌های دیگران همین شیوه رو در پی می‌گیره و بگم که خانواده شهید هم هست طرف. اما متاسفانه هم شیفت هستیم یعنی روزی دوازده ساعت همکاریم اونهم تنها مخصوصا شیفت شب.

سوالم اینه که اگه شما جای من باشین چگونه برخوردی دارین باهاش و این که گاهی اوقات مثلا تخمه یا چای یا خرما کلا خوراکی که می‌آره آیا خوردن اونها مشکل داره ؟ اگه نه که هیچ. ولی اگه مشکل داره چه طوری رفتار کنم در برابرش؟

 

 

مهرداد
۲۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۹:۵۰ ۴ نظر

شیشه های عینک جدیدم فوتوکرومیک هست، حیف شد! اناث از دیدن چشم‌های قشنگمان محروم شدن🤦‍♂️🤦‍♂️😁😁😁

مهرداد
۱۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۴۱ ۵ نظر

یه نوبت دندان پزشکی گرفتم برای بردارم.

دستگاه تصفیه آب خانگی خریدم و نصب و راه انداری کردم. آب کرمانشاه خیلی گچی شده. اگه یه موقع خواستین بخرین و نصب کنین سوالی داشتین بپرسین. این رو بگم گول اسم برندها رو نخورین همه مونتاژ ایران هستن با اسم‌های مختلف. این‌روزها رمضون و شب‌های قدر هست. خدا کنه استفاده کنم. اولین خواسته که ظهور حضرت حجت(عج) هست بعد آمرزش پدرم و جمیع درگذشتگان و سلامتی خانواده و خودم  و همه گرفتارا و حاجتمندهای وطنی و غیر وطنی.

++++التماس دعا داریم ویژه لطفا فراموش نکنید. ممنون.

 

بمب گذاری‌های کشور مظلوم افغانستان و رفتن آمریکا از اونجا و اومدن طالبان و فعالیت‌های مشکوک ترکیه و ازبکستان  و تحولات اخیر پاکستان همه و همه نشانه‌هایی ار بروز خطر در مرزهای شرقی ایران هست. خدا به خیر کنه.

 

 

مهرداد
۰۲ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۹:۰۸ ۳ نظر

الان زیرزمین منتظر افطارم. روزه سخت نیست. هوا واقعا خنک و دلچسب است. برای فردا توگوشیم نوشتم برم اپتومتریست هم قاب عینکم رو عوض کنم و هم شیشه‌هاش رو ان‌شاءالله. مقداری گوگل کردم و معیارهایی برای انتخاب قاب یاد گرفتم. حقوق واریز شد. خدا رو شکر بابت شاغل بودن، هزاران مرتبه شکر. مقداری آمار واحتمال خوندم. نمیدونم چرا مرورهای الان با زمان دانشجویی این‌قدر فرق داره! عمیق و ماندگار. شاید سال ها اشتباهی درس می‌خواندم و نمی‌دانستم.

تو دلم هراس دارم از آینده غبارگرفته و نامعلوم  و  تنهام  و مسیری که تهش نامعلومه.

 

 

مهرداد
۲۸ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۱۲ ۴ نظر

وقتی کوچک بودیم خواهری داشتیم ثریا نام که عمرش کوتاه بود و به‌رحمت خدا رفت. لیکن الان خواهری داریم ستاره نام که واقعا ستاره خانه ماست.

مهرداد
۰۲ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۱۴ ۵ نظر

 

+سال نو همگی مبارک باشه.به امید گشوده شدن گره‌ها و رسیدن به آرزوها.

مهرداد
۲۹ اسفند ۰۰ ، ۱۸:۲۶ ۴ نظر

این چند روزه یحتمل از حمله روسیه به اوکراین خبر دارین، جنگ چهره زشت و پلشتی دارد،فرقی نمی‌کند چه جنگ در یمن و چه در اوکراین، ولی انصافا مردم یمن مظلوم هستن ، انسان ، انسان هست چه فرقی می‌کند یمنی باشد یا اوکراینی، اما مدیا واقعا عامل تأثیرگذاری هست ببینید در مقابل گرسنگی و تکه‌تکه شدن مردم یمن چه واکنشی دنیا دارد و چه واکنشی در مقابل اوکراین و این درحالی هست که  نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر غیرنظامی در یمن کشته شده‌اند .

باید روی پای خودمان بایستیم و تلاش و صبر داشته باشیم، هیچ بعید نیست آمریکا یا روسیه بخوان روزی به کشور ما حمله کنند. طرف‌داری از هر کدومشون نشانه بیگانه‌پرستی هست.

مهرداد
۰۶ اسفند ۰۰ ، ۲۱:۰۱ ۲ نظر

بالاخره دچار کرونا گشتیم.

روز اول :سوزش مختصر گلو .

روز دوم: سوزش گلو باز هم بیشتر شد .

روز سوم: کمی دچار گرفتگی دماغ می‌شید.

شب روز سوم:حلق  هم درگیرمی‌شه و سرفه های کوتا وخشک دارین.طول این مدت مقداری فشار بالا میره برا من شده بود 14 روی 10 و ضربان قلب در نوسان بین 85 تا 104 و افت مختصر اکسیژن خون از 98 به 95 .کمی هم ران ها و کمر دچار کوفتگی می‌شه و سردرد مختصر.

روز چهارم که الان باشه از صبح احساس بهبودی دارید ولی سرفه های خشک و کوتاه ادامه داره.

روز پنجم: درگیری حلق و لوزه ها بیشتر شده، گاهی تب و لرز خفیف هم دارم، سرفه‌ها کوتاه و خشک و صدا گرفته و دورگه؛ گلو درد واقعا اذیت می‌کنه.

روز ششم: گلودرد ادامه داره ، شدت درد از ۱۰ کم شده والان ۸ هست، سرفه‌های خشک ادامه داره...

روز هفتم: گلو درد ادامه داره ولی شدنش کمتر شده تعدادسرفه‌ها کمتر و حال عمومی بهتر شده.

روز هشتم: به وضوح حال عمومی بهتر و تعدادسرفه‌ها به شدت کم شده است، برای کاهش حساسیت گلو می‌تونید از شربت اسپکتورانت استفاده کنید.

 

 

+علت ابتلا هم مراجعه زیاد به بانک بود چون فضای سربسته هست ماسک زدن هم خیلی مانع نمی‌شه.

+بهترین کارها طول دوران بیماری :

خوردن مایعات فراوان  خصوصا آب جوش . میوه هایی مثل سیب و لیموشیرین . خوردن شلغم. قرقره کردن آبنمک با آب ولرم(سه وعده).استراحت کافی.

+حس بویایی و اشتها اصلا درگیر نمی‌شه(تا الان)

مهرداد
۰۲ اسفند ۰۰ ، ۱۵:۴۷ ۶ نظر

از دیروز گلوم دچار سوزش شد و الانم دماغم کمی گرفته تب و بدن درد و خستگی ندارم و اصلا سردرد ندارم  تا الان که روز دوم هست .فعلا هم قرنطینه هستم.این هفته قراره چند جا سر بزنم  امیدوارم خوب بشم زود .

چند تا کار هست که باید دنبال کنم و یکیش از همه مهم‌تره. خدا کنه بتونم انجامش بدم(قبلا قول شیرینی دادم  بهتون  :)  ) . بعد کارای دیگه. انشاءالله.

 

 

+اینجا تنها تو زیرزمین پیش خودم فکر می کنم شاید کوتاهی عمر یه باگ خلقت باشه آخه کار برا انجام دادن زیاده و فرصت کم. از طرفی هم می‌گم وقتی غم وغصه داره آدم بمونه چکار....

هیییی برم یه سیگار خیالی آتیش کنم، شما آتیش ندارین؟  :))

مهرداد
۳۰ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۱۰ ۶ نظر

این چند روزه به‌خاطر گرفتن وام در رفت و آمد بودم . خیابون‌های شهر پر از جمعیت هست. دستفروشا بساط اقلام عید رو زودتر از موعد پهن کردن. شمع و تنگ ماهی و عود. بوی دود عود پرتم می‌کنه به سال‌های قبل وقتی پدر زنده بود. ما همیشه یه بسته شمع شش رنگ می‌گرفتیم و روز عید روشن می‌کردیم. رنگ شمع من همیشه  آبی بود.

پیرزنی هم بساط کرده بود و تسبیح وگل میخک می‌فروخت. خریدم.  وقتی میخک رو آب می‌زنی بوی خوبی می‌ده. 

بوها خاطره های مختلفی رو در آدم زنده می‌کنن. عجیب و مچاله کننده قلب.

 

مهرداد
۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۶:۵۲ ۶ نظر