کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی

آخرین مطالب

صدا کن مرا صدای تو خوب است

يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۴، ۰۹:۳۷ ب.ظ

همیشه وقتی خونه زنگ می‌زنم احوال همه رو می‌پرسم، این روزا دیگه نیستش که احوالش رو بپرسم، صداش تو خونه می‌پیچید و من پشت تلفن وقتی داشتم با برادرم حرف می‌زدم می‌شنیدم، دیگه نیستش، دیگه صداش نمی‌آد. حاضرم همه زندگیم رو بدم فقط برگرده......

یهو رفتی، دلتنگتم ستاره...

چرا  به‌خوابم نمیای؟ خواهرا مگه مثل مادر دوم آدم نیستن؟ کجایی پس خواهر....

عجیبه زنده هستم، کسی که قلبش رو با دستای خودش خاک کرده چه طور زنده هست.....

 

۰۴/۰۸/۲۶
مهرداد

نظرات  (۳)

در بین این همه هیاهو، چقدر سکوت تو مهربان است...
پاسخ:
نیستش
جاش خالیه 
دلم براش تنگ شده....

چقدر دلت قشنگه
سزاوار نبود این دل قشنگ بسوزه
پاسخ:
ممنون از شما
آخه ما فقط هم رو داشتیم، بسته بودیم و خیلی وابسته هم بودیم
امان از لحظه‌ای که گفتن رفته 
امان از لحظه‌ای که به داداش کوچیکم گفتم ستاره فوت شده 
همین الان که دارم پاسخ کامنت شما رو می‌ذارم هنوز باورم نیست، آخر نماز که برای رفتگان طلب مغفرت می‌کنم، وقتی می‌گم مرحوم خواهرم، خودم باورم نمی‌شه قبل اسمش کلمه مرحوم می‌آرم، 
ای داد 
ای داد
خدا به دل شما صبر و قرار بده
به نیتشون قرآن ودعا بخونید...حتما خوشحال میشن و بهره میبرند
دیگه دلتنگی رو هم باید با این کارها تا حدی مرتفع کرد، هر چند سخت...
پاسخ:
می‌خونم دکتر گرامی
ولی چی جای اون رو می‌گیره، داغی هست سرد نشدنی
عجیب جاش خالیه
باورم نیست هنوز رفته 
بیاد بخوابم بگه جاش خوبه آروم می‌گیرم ....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.