271. سنندج زیبا
امروز گذری از کردستان گذشتم. یعنی کرمانشاه دوباره پرواز گیرم نیومد. پرواز تهران به سنندج رو گرفتم و صبح ساعت 7:25 فرودگاه سنندج بودم. عمدا مینیبوس رو ترجیح دادم و صندلی شاگرد شوفر نشستم دلم بعد مدتی دریا بودن خواست طبیعت و دار و درخت رو ببینه. بین سنندج و کرمانشاه شهرستان کامیاران رو داشتیم. از کامیاران به سمت سنندج یه رودخانه جاری بود به اسم گاوه رود خیلی مسیر رو دلنشین کرده بود و کلا درهها رو سرسبز کرده بود خوشمان آمد. به علاوه میخواستم ببینم اخلاق و رفتار مردم کف جامعه چه طوری هست خصوصا که مینیبوس انتخاب قشر ضعیف بود. کرایه مینیبوس بیست هزار تومن بود! انصافا نسبت به خیلی جاهای دیگه خوش اخلاقتر و مهربانتر بودن. فاصله بین سنندج و کرمانشاه حدودا 2 ساعت بود. خلاصه خوش گذشت .
:)
+شیطونه میگه یه دختر سنندجی رو در کمند خویش گرفتار کنم :))
+شیرینی هم که هیچ نخواستین . :| 😒😏
+یک شب هم تهران ماندم و یه سر انقلاب رفتم تا کتاب بخرم لاکن یا نبود یا تموم کرده بودن. اسم کتاب هم ابن بود: <<تحلیل دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر>> اثر دکتر گلشنی .
+ سلام بر سید الشهدا حسین ابن علی(ع)
یه سر به دانشگاه شریف هم میزدید. تو انتشاراتش احتمالاً هست. داخل دانشگاهه.
دختر کُرد سنندج سراغ دارم بین دوستان، ولی مذهبی نیستن. معیارتون تا جایی که یادمه زیبایی بود. حالا اولویت با زیباییه یا مذهب؟