کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

سلام کرد،جواب دادم  .فکر کردم فقط خودش هست بعد دوتا خانوم دیگه هم داخل شدن .لوازم تحریر  فانتزی و قشنگ و خوشگل خریدن .بعد کاغذ کادو خواستن گفتم رفتن آوردن .خواستن من کادو کنم گفتم حقیقتش هنوز حرفه ای نشدم تو کادو پیچیدن.بیایین این قیچی  این هم چسب .خلاصه مشغول شدن و هدیه‌هارو کادو کردن.از صحبت‌هاشون می‌شد فهمید که کادو برا یه دختره که یکی از خانوما مادرش بود و دوتای دیگه خاله‌هاش بودن.گفتم همممم چه خواهرزاده‌ی خوشبختی که این خاله ها رو داره !آخه من کلا خاله نداشتم  که بخواد کادو بده :)پ.ن:خیلی مهربون و با ادب بودن و از این حرکتشون خوشم اومد.پ.ن:راستی کتابی ،نوشته‌ای در زمینه شیوه کادو کردن سراغ ندارین معرفی کنین؟ممنون می‌شم.
  • ۳ نظر
  • ۱۲ دی ۹۷ ، ۱۰:۳۱
  • ۶۱ نمایش
  • مهرداد