کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی
آخرین مطالب

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

سلام جنگل

۲۲
شهریور
نمی‌دونم چی‌بگم.شاید بهش بگن توفیق اجباری.دوره گذاشتن  باید را بیفتم برم مازندران اون هم محمود آباد.دوره ها رو عمدا با خانواده جاهای خوش آب و هوا می‌ذارن تا اثرات نبود  همسر یا پدر  در کنار خانواده کمتر بشه، به مسولمون گفتم ببین آخه من تک تنها بیام چه‌کار؟  ،می‌گه نه باید بیای گیری کردیم ها اااااا.از یه طرف محرمه و تاسوعا و عاشورا و عزاداری از طرفی هم ترافیک جاده‌های شمال.خلاصه اگه جون سالم به‌در نبردیم حلال کنید.باید بگم زهی خیال باطل چندی پیش خواستم دوربین خوبی برا عکاسی بگیرم ، با این قیمت‌ها دیگه نمیشه.اگه تونستم عکس می‌گیرم می ذارم .خدایا این تبلت لنوو رو از من نگیر.دوستان هنوز سرزنشم میکنن چرا اپل نخریدم ولی به قول یکی از   بلاگرا قفس طلایی هستش.و اینکه مدتهاس تحریمش کردم تا اون باشه ما رو تحریم نکنه.++++امروز برابر تاسوعای حسینی از دوره برگشتم.شمال باران بود و من هم تمهیدات ایمنی را نیاندیشیده بودم و در نتیجه الان که در حال نوشتن این سطور هستم سردرد دارم و سرما خوردم.دو سه تا عکس گرفتم ان‌شاءالله فردا شب میذارم.خوب عزاداری ها تان قبول باشه و نذرهاتان مقبول درگاه احدیت.هرکدوم که حاجتی دارین ان‌شاءالله حاجت روا بشین.سرم درد می‌کنه برم بخوابم. امروز عاشورای حسینی بود و امید که عزاداری های همراه با معرفت تان مقبول درگاه افتاده باشد.دست همایونی در حال چیدن گوش ماهیقدوم مبارک در آب دریای خزرقلب های یک خانواده در ساحل شنی دریاردپای یک موجود خطرناکغروب قبل از باران
  • ۲ نظر
  • ۲۲ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۱۸
  • ۳۱ نمایش
  • مهرداد
مردم خودمون حداقل به خودمون رحم کنیم آخه این چه وضعشه.با این اوضاع دلی برای نوشتن نیست.
  • ۲ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۰۰
  • ۳۳ نمایش
  • مهرداد
الان من خستمه شبیه اون جغدپشتیه.می‌خواید بدونید چرا؟خوب دکترا قبول نشدم.دارم به شبا و روزایی فکر می‌کنم که داشتم برا این آزمون می‌خوندم .از شما چه پنهون که دل و دماغی هم برا دفاع از پایان‌نامه ارشدم ندارم.به قول شاعر با هیچ‌کسم میل سخن نیست. الان دارم فکر می‌کنم به فصول مختلف زندگیم،به وبلاگنویسی که ده سال انجامش دادم.به رفت و آمدهام با قطار به خوابگاه به دوستام به دانشگاه سابقم ولی  .می‌دونید ستاره‌های جوون درست بعد از مرگ ستاره‌های قدیمی متولد میشن.الان این حس رو دارم که با توجه به گذشته‌هام وتوانایی‌هام،اگه بخوام ادامه بدم، آره...بشنویددردعوت به چالش« من به‌ جای تو» رادیو بلاگی‌ها به جای شباهنگ گرامی این پست رو نوشتم با رعایت 100 کلمه.
  • ۱ نظر
  • ۰۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۵۶
  • ۳۳ نمایش
  • مهرداد

ایران من حراج

۰۴
شهریور
یه مدت می‌گفتن اون طرفای جنوب عده‌ای خاک صادر می‌کنن به امارات ! تکذیب شد.چند سال بعد مجلس قانونی مبنی بر ممنوعیت فروش خاک تصویب کرد.یه مدتی هم که مشخص نشد چینی‌ها  دارن ماهی های جنوب را می‌روفن یا نه ،تکذیب ، تایید ، تکذیب.خزر هم که نماینده مجلس یه چیز می‌گه ،وزیر یه چیز می‌گه.از حراج آب و خاک بگذریم ، حراج ناموس رو چه‌کار کنیم؟اخیرا عراقی‌ها تو مشهد مسافرخونه به شرط وجود زن و دختر فقط میرن! شده یه آپشن!اینها همون‌هایین که اسرای مارو به بدترین نحو تو زندان‌های عراق شکنجه می‌کردن.حتی بصره ای ها که مثلا شیعه بودن با اسرای ایرانی بد رفتار بودن.اینا همونا یا فرزندای اونان.باید گفت ممد همون بهتر که نبودی این روزا رو ببینی!
  • ۲ نظر
  • ۰۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۵۸
  • ۳۱ نمایش
  • مهرداد