کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی

آخرین مطالب

به نظر تردد حجاج همه خطوط هواپیمایی رو اشغال کرده بود و پروازی گیرمان نیامد.لاکن مقدر شد شبی ساکن تهران بمانیم. نمی‌دانم تهران آیا چهارشنبه ها تعطیل است؟عصر روز  چهارشنبه 15 تیر گفتیم سری بزنیم به کتابفروشی‌های انقلاب و قدمی بزنیم در خیابان ولیعصر(عج) . نسبت به تهران چند سال پیش دو موضوع بود که جلب توجه می‌کرد. یک آنکه حجم عظیمی از دستفروشان اطراف خیابان‌های انقلاب و ولیعصر رو گرفته بودند که واقعا عجیب بود!. تهران قبلا اینجوری نبود.

دوم اینکه عده‌ای از دختران و خانم‌ها با سر بدون روسری قدم می‌زدن در خیابان. حقیقتا انتظار من با توجه به حجم عظیم تبلیغات علیه حجاب تعدادبیشتری بدون حجاب بود. اما خدا رو شکر خیلی کم بودن. می‌دونید ؟نمی‌دونم بر اثر نوع تربیت خانوادگی من هست این دیدگاه یا نه کلا خانواده‌های ایرانی اینطور هستن که حجب و حیا مانع کشف حجابشون می‌شه و ربطی هم به زور و اجبار نداره .

اما بعد روبروی دانشگاه تهران که داشتم قدم می‌زدم یک دختر کوچولو با مقنعه سفید مدرسه آثار هنری خودش رو بساط کرده بود و ما ازمیان آن آثار فاخر این اثر گران رو انتخاب نمودیم.

 

 

ای‌کاش ازهمه آثاراش عکس می‌گرفتم ویا حداقل اسم پرانسس نقاش رو می‌پرسیدم. :)

لاکن این موسیقی رو تقدیمش می‌کنیم.

 

 

اما بعد مرحله‌ای از درخت زندگانی را پشت سر نهادیم (به یاری ایزد منان) از این روی این موسیقی را تقدیم می‌کنیم به شما همراهان سالیان.

 

حالا نوبتی هم که باشد نوبت شیرینی گذر از این مرحله(شیرینی ازدیواج نیست متاسفانه :| )، با رعایت اصل ناشناس ماندن سفارش بدهید البته متأسفانه فقط مختص همراهان قدیمی هست 🤦‍♂️😁

+حجم عکس 170k

+حجم موسیقی اول 4meg

+حجم موسیقی دوم 8meg

مهرداد
۲۲ تیر ۰۱ ، ۱۳:۱۵ ۳ نظر

به یاری خدا در حال حل مشکلی هستیم که سالیانی چند گریبان‌گیر بوده. سخت و سخت محتاج دعای خیر دوستان هستیم. ان‌شاءالله خدا عوض خیر بده .

دعا کنید لطفاً .

+ دیشب‌ پدرهمکارم سوار موتور با خودرویی تصادف کرد و از دنیا رفت ، خدا رحمتش کنه.اگه آشنایی دارین که از دوچرخه یا موتور استفاده می‌کنه بگین بیشتر مراقب باشن.

+ اوضاع قیمت‌ها به‌هم ریخته و دزدی‌ها زیاد شده، مراقب خودتون و اموالتون باشین.

مهرداد
۰۲ تیر ۰۱ ، ۱۵:۳۷ ۱ نظر

همکارم دوست مونثی داره که نماز می‌خونه، واین ناکس داره کاری می‌کنه که نخونه!!!😶دخالت که نمی‌توانیم بکنیم، لاکن غصه خوردیم😑

مهرداد
۲۳ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۴۱ ۳ نظر

خرچنگ گرامی لای تورها گیر کرده بود:

رفته بودم ماهیگیری لاکن این تور را از عمق خلیج فارس صید کردیم(تور رها شده صیادان که زندگی موجودات روبه خطر می‌اندازه) با یک موجود گرفتار ! لاکن آزادش نمودیم .

صحنه آزادی:  :)

خیلی خوشگله :))

 

پ.ن:گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم دنیا و بالا و پایینش مثل همین تور هست. خرم آن روز که آزاد می‌شیم از قفس.

 

مهرداد
۰۹ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۱۷ ۳ نظر

یه همکار آئیست(خدا ناباور) دارم که نه تنها این باور رو داره بلکه دیگران رو هم تشویق می‌کنه که بی‌خدا بشن. و یک تز(شیوه) برای‌ خودش انتخاب کرده و اون تقدس زدایی از خدا و انبیا و ائمه با دادن فحش های رکیک در میان جمع هست! البته اگه من باشم اونجا جرات نمی کنه لاکن درجمع‌های دیگران همین شیوه رو در پی می‌گیره و بگم که خانواده شهید هم هست طرف. اما متاسفانه هم شیفت هستیم یعنی روزی دوازده ساعت همکاریم اونهم تنها مخصوصا شیفت شب.

سوالم اینه که اگه شما جای من باشین چگونه برخوردی دارین باهاش و این که گاهی اوقات مثلا تخمه یا چای یا خرما کلا خوراکی که می‌آره آیا خوردن اونها مشکل داره ؟ اگه نه که هیچ. ولی اگه مشکل داره چه طوری رفتار کنم در برابرش؟

 

 

مهرداد
۲۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۹:۵۰ ۴ نظر

شیشه های عینک جدیدم فوتوکرومیک هست، حیف شد! اناث از دیدن چشم‌های قشنگمان محروم شدن🤦‍♂️🤦‍♂️😁😁😁

مهرداد
۱۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۴۱ ۵ نظر

یه نوبت دندان پزشکی گرفتم برای بردارم.

دستگاه تصفیه آب خانگی خریدم و نصب و راه انداری کردم. آب کرمانشاه خیلی گچی شده. اگه یه موقع خواستین بخرین و نصب کنین سوالی داشتین بپرسین. این رو بگم گول اسم برندها رو نخورین همه مونتاژ ایران هستن با اسم‌های مختلف. این‌روزها رمضون و شب‌های قدر هست. خدا کنه استفاده کنم. اولین خواسته که ظهور حضرت حجت(عج) هست بعد آمرزش پدرم و جمیع درگذشتگان و سلامتی خانواده و خودم  و همه گرفتارا و حاجتمندهای وطنی و غیر وطنی.

++++التماس دعا داریم ویژه لطفا فراموش نکنید. ممنون.

 

بمب گذاری‌های کشور مظلوم افغانستان و رفتن آمریکا از اونجا و اومدن طالبان و فعالیت‌های مشکوک ترکیه و ازبکستان  و تحولات اخیر پاکستان همه و همه نشانه‌هایی ار بروز خطر در مرزهای شرقی ایران هست. خدا به خیر کنه.

 

 

مهرداد
۰۲ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۹:۰۸ ۳ نظر

الان زیرزمین منتظر افطارم. روزه سخت نیست. هوا واقعا خنک و دلچسب است. برای فردا توگوشیم نوشتم برم اپتومتریست هم قاب عینکم رو عوض کنم و هم شیشه‌هاش رو ان‌شاءالله. مقداری گوگل کردم و معیارهایی برای انتخاب قاب یاد گرفتم. حقوق واریز شد. خدا رو شکر بابت شاغل بودن، هزاران مرتبه شکر. مقداری آمار واحتمال خوندم. نمیدونم چرا مرورهای الان با زمان دانشجویی این‌قدر فرق داره! عمیق و ماندگار. شاید سال ها اشتباهی درس می‌خواندم و نمی‌دانستم.

تو دلم هراس دارم از آینده غبارگرفته و نامعلوم  و  تنهام  و مسیری که تهش نامعلومه.

 

 

مهرداد
۲۸ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۱۲ ۴ نظر

وقتی کوچک بودیم خواهری داشتیم ثریا نام که عمرش کوتاه بود و به‌رحمت خدا رفت. لیکن الان خواهری داریم ستاره نام که واقعا ستاره خانه ماست.

مهرداد
۰۲ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۱۴ ۵ نظر

 

+سال نو همگی مبارک باشه.به امید گشوده شدن گره‌ها و رسیدن به آرزوها.

مهرداد
۲۹ اسفند ۰۰ ، ۱۸:۲۶ ۴ نظر