کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی
آخرین مطالب

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منبر» ثبت شده است

ما نیز هم

۰۸
بهمن
خیلی وقت ها پیش خودم فکر می‌کنم که من چه قدر به حرفی که می‌زنم عمل می‌کنم .مثلا در مورد نژادپرستی ،این همه به دیگران  گیر می‌دهیم در مورد طرز برخوردشون با رنگین پوست ها !! ولی آیا خود ما در موقعیت انها قرار گرفته ایم ؟ طرز برخورد ما  چگونه خواهد بود؟ مدتی تعدادی از برادران هندی در سکوی ما مشغول به کار بودند و انصافا خونگرم و دوست داشتنی بودند،برخورد همکاران را با آنها می‌دیدم،گاها خوشرفتار بودند و البته تعدادی هم برخورد های نامناسب داشتند.بدانید و آگاه باشید که نژادپرستی فقط مختص دیگر اقوام نیست و بله ما نیز هم.پ.ن: من و برادر هندی:  راجا بعد از ظهر 20  ژانویه 2018
  • ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۰۹
  • ۲۸ نمایش
  • مهرداد
درود بر هموطنان عزیز خصوصا دانشجوهای گرامی.بر کاکو های دانش آموز هم سلام.روی سخنم البته بیشتر با دانشجوهای گرامی است.خواهشا از  درسهاتون سر سری نگذرین.درسها تون رو برا نمره نخونین..استاد رو بچلونین..فرقی هم نمی کنه که آزاد باشین یا سراسری یا غیره.((چرا)) رو سرلوحه کارتون قرار بدین.البته از سراسری ها بیشتر انتظار میره.حالا مابقی شاید از لحاظ مالی بیشتر در فشار باشن.اما بعد، این جوری شاید دوهدف نایل بشه:1.اینکه هر کسی به خودش دیگه اجازه نمی‌ده استاد بشه..2.اینکه اون چیزی رو براش اومدین دانشگاه رو بدست می‌آرین.عزیزان دانش آموز هم متاسفانه به علت وجود سد کنکور زیاد انتظاری نمی‌ره از شما ...لیک شما هم می‌تونید درس رو به خاطر مفاهیمش بخونید نه به خاطر تست نه به خاطر کنکور.(امیدوارم روزی برسه که هر کس منطبق با استعدادش نه تست زدن بهتر آینده اش رو رقم بزنه)کافی یه سر دانشگاه برین...اوضاع خرابه :( سطح علمی دانشجوها هم که نپرس....کاکوا این حرف را از این پیرمرد پذیرا باشین ..روزی می‌رسه حسرت روزای دانشگاه  و  وقت از  دست رفته رو می خورید.از دغدغه هام بود این مطلب.
  • ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۵:۴۶
  • ۳۱ نمایش
  • مهرداد

حرف تا عمل

۰۲
خرداد
ایرانی جماعت اینجوری،ایرانی جماعت اونجوری.بی فرهنگ ها،فرهنگ کار ندارن که!اصلا راندمان کاری ندارن ،وظیفه شناس نیستن،بازده کاریشون پایینه،وجدان کاری ندارن و ساعت کار مفیدشون پایینه!!!!همه ی این صحبت ها رو دوستان میکردند ،خلاصه اینکه همیشه دست به نقد بودن و می بافتند به هم و ریشه ها ی عقب ماندگی ایران رو با کندوکاو و حساسیت فراوان معلوم و مشخص می کردند. تا اینکه چهارشنبه سرپرست سکو مرخصی رفت و ما شدیم جانشین تا شنبه صبح. خلاصه سرتان را درد نیاورم که آن نقادان  آن سخنوران آن استادان سخن چنان معنای وجدان کاری را برای بنده تعریف کردن که از این دورویی داشت حالم به هم میخورد و روحم به ملکوت اعلی می پیوست. آن چند روز چنان فشار عصبی و کاری بر من وارد شد از حرکات همکاران که نگو و نپرس. پدر جدم به اضافه ی این گفته ی فردوسی: دو صد گفته چو نیم کردار نیست جلوی چشمانم آمد.جایی خواندم بنده خدایی فکر میکرد اگر بزرگ شود دنیا را تغییر خواهد داد غافل ازاینکه بزرگ شد، ایشان حتی نتوانست خودش رو تغییر بده .....بله آقاجان اینجوریاست اول باید خودمان را تغییر بدهیم اگر خواستار تغییر ایرانیم .مخصوص ورجه وورجه فقط مراعات همسایه را بکنید .             آهنگپ.ن :اگه با شنیدن آهنگ یاد زر ماکارونا  با آرد سمولینا اُفتادین تقصیر صدا و سیماس فحشم ندین
  • ۱ نظر
  • ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۹
  • ۳۰ نمایش
  • مهرداد

آرمان

۱۹
اسفند
مگر نه اینکه هر شخصی،ملتی ،جامعه ای برای خودش آرمان دارد؟خوب برای آن آرمان باید تلاش کرد، مگر نه؟باید  رنگ و بو وخلق وخوی آن ملت حداقل تناسبی با آن آرمان داشته باشد.آیا به راستی ملت ما، ایران اینگونه است؟مگر آرمان ما پیشرفت نبود؟مگر آرمان ما عدالت نبود؟مگر  آرمان ما استقلال نبود؟مبارزه با امپریالییییییییییییییییییییییییییییییییییییزم نبود؟( نمیدونیم شعار مرگ بر لیبریالیسم را قبول کنیم یا تابعیت عزیزان در بلاد کفر)آیا ما الان ملتی هستیم که داریم برای استقلال تلاش می کنیم؟با امپریالیزم مبارزه میکنیم؟.یا باید سفت بچسبیم انچه را که هم داشتیم به باد فنا ندهیم .(شاید هم بر باد داده ایم! نمونه اش محیط زیست و شاید هم اخلاق)یعنی اینقدر در راه آرمان تلاش کردن سخت است؟!که خیل عظیم  ملت و به صورت بارز  بسیاری از خواص باید اینگونه باشند که الان هستند.می ترسم مصداق ضرب المثل  آش نخورده و دهن سوخته بشیم (شاید هم شدیم).غایت  سیستمی چنین بل بشو چه خواهد شد؟؟؟خیلی دوست دارم تاریخ آلمان بعد از جنگ جهانی دوم رو بخونم.باور کنید حواسم هست مصداق اون نشم که از دور میگه لنگش کن.اما دلمان اتفاقی میخواهد در راستای آرمانهایمان.
  • ۱ نظر
  • ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۲۹
  • ۳۲ نمایش
  • مهرداد
سال نو نزدیک است هرچند تحویل سال دریام.و اینچنین سالی از پس سالی دگر می آیدمستحق آنم که بگویم : عطار هفت شهر عشق گشت و من هنوز اندر خم یک کوچه ام.آغاز هر سالی انگیزه ای بود برای ترک بسیاری معاصی و رجوع به حسنات وترفیع درجات، لیکن افسوس.دوران تحصیل درسی داشتیم به عنوان سیستم های کنترل خطی.خلاصه اینکه بسیاری از سیستمهای موجود را میتوان با زبان ریاضی وفرمول های فیزیک شبیه سازی کرد وبا دانستن تابع تبدیل آن(ذات) و متغیرهای ورودی ان سیستم، خروجی را حدس زد و با دادن ضرایبی به سیستم خروجی را تحت کنترل در آورد.القصه به نظرم مهمترین سیستمی که آدمی شاید در طول حیاتش با ان برخورد میکند زندگی باشد.اما تفاوت اساسی که در این بین وجود دارد تعداد متغییر های ورودی و نوع آنهاست،که گاه خروجی سیستم ما را که همان زندگی باشد را به باد فنا میدهد ویا حداقل از کنترل خارج میسازد.خلاصه کنم که برای بهره برداری از زندگی و وقت ارزشمند باید تا جای ممکن به شناخت متغییر های زندگی پرداخت تا حداکثر استفاده را از عمر گران برد.بگذریم که متغییر های ناشناخته بسیارند.وگاه سیستم ما از شناخت و پاسخ بهینه به آنها درمانده است.نتیجه ی اخلاقی اینکه در تلاش باشیم.اگر خروجی سیستم ما از خروجی که در  گذشته داشتیم بهتر باشدهرچند جزئی این یعنی اینکه ما برنده ایم.چه منبری رفتمبه گذشته ها برگردیم، کلاس دوم دبستان دوست داشتم خلبان بشوم و کلاس سوم هم دوست داشتم دکتر .الان هم که هیچ کدامش نشدیم و آن شدیم که با کلمه ی هندسه هم ریشه است والبته هنوز جا دارد و مقبول خودمان نیفتاده.یادش به خیر معلم کلاس دوم خانم کاشانی بود .خدای من چه قدر مهربان و دوست داشتنی بود .یعنی الان کجایی ؟خانم کاشانی امید وارم هرکجا هستی شاد و سرحال باشی، الان فکر کنم نوه دار شدین .راستی هنوز کتاب داستانی رو که به    من جایزه دادین رو دارم هرچند کهنه شده (انگار قطار از روش رد شده)اینم عکسش: یادمه چند روز بعد از این جایزه، تو کوچه ما حدود 50 سانت برف گذاشته بود.زمستان امسال که برف نبود اگه ام بود، اون جن بود و ما  بسم اللهپ.ن1:عنوان شعری از شهریار عزیزپ.ن2:نمی دانم چرا هوای شهریار کرده دلم:      شهریار
  • ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۵۰
  • ۳۸ نمایش
  • مهرداد

آزاده

۲۰
مهر
پی نوشت 1.درود بر دکتر شریعتی عزیز2.نذری...ترافیک....بلندگو... مداحی به نظر باید دوباره اندیشه کرد
  • ۲ نظر
  • ۲۰ مهر ۹۵ ، ۱۶:۵۶
  • ۲۸ نمایش
  • مهرداد
فیش های  نجومی، ماجرای زمین های شهرداری و شکسته شدن رکورد اختلاسها در روز های اخیر تو این مملکت چه خبره....شما رو به خدا بس  کنید حالت تهوع گرفتیم.مسلمانی به کنار  انسانیت تون کجا رفته....... Appendix 5Work OutI am not a professional athlete. Swimming , Football , Fitness and  do bicycle are my favorite activities. How about you ? What kind of those activities do you like ?  I don't  have a regular program to do my favorite sport. I am pretty busy. This here-our platform- I go to the  gym and do bicycle and lifting weights for an hour , from 16:00 to 17:00 in 12 days of 14 days. But I wish to have  a regular program this here and at home. I love swimming , but I can't do it. There is not a good and  clean pool in my town. I want to learn swim, and I will do that.Yesterday:03-sep-2016Yesterday was a difficult day. Always Shift change days are difficult days. I was awake whole last night. After breakfast, I went to bed ,till 10:00, just for two hours. Then I woke up and went to control room , And stayed there, till 19:00. After that, I was tired, but I went to the sports room and do bicycle, Then ate dinner. We had fish for dinner. I brushed my teeth and went to bed around 22:00.
  • ۱ نظر
  • ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۴۳
  • ۴۷ نمایش
  • مهرداد