کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

35

۲۸
اسفند
در بی‌کران خلیج فارس1397/12/28واینک ما درآستانه 35 سالگی هستیم از آن سال‌هایی که دلشوره خاص خود را دارد مثل 30 سالگی و چهل سالگی که فقط یک بار تجربه شان می‌کنی.می‌دانید خیلی سریع می‌گذرد.اصلا نمی‌دانم از 30 تا 35 چگونه گذشت!کجاها بودم؟کجاها رفتم؟دوستانم یک عده هستن ،یک عده دیگر نیستن.خدا کمک کند و همت کنیم می‌خواهیم اندکی مردانه‌تر زندگی کنیم و بسی عادت‌های ناپسند را بسان گرد وغبار خانه تکانی از فرش دل بزداییم و اندک عادت‌های خوب چون گلهای زیبا منقش بر لوح دل بنگاریم تا خدا چه خواهد.واما تولد ما.راستش را بخواهید در جمع شلوغ و نگران خانواده ما که از اقشار ضعیف جامعه بودیم چیزی به اسم جشن تولد وجود نداشت و به واسطه گذر زمان این دیگر عادت شد. و نه اینکه زین بابت ناراحت باشیم نه!هر سال، سال تحویل حس گنگ و مبهمی دارم آمیخته با شادی و اندکی غم.چرا که آن روز یک سال دیگر بر عمرم اضافه می‌شد و ناجوانمردانه سالی دیگرآغاز. پنج ،شش سال اخیر را روز عید دور از خانه بودیم و شمع آبی رنگی را که سالیان کودکی در جایگاه مخصوص روشن می‌کردیم را دیگر سایرین بر می‌افروزند و امسال نیز هم.اینکه اول فروردین تولدت باشد هم مصیبت خودش را دارد و هم حسن های خود.بالاخره خدا خواسته و ماهم به فال نیک می‌گیریم :) .بشنوید(رویای یک مرد)پ.ن:امید که امسال سالی خوب و پر از موفقیت باشد برای شما دوستان گرامی وبلاگی وسایر دوستان غیر وبلاگی و برای خودم و خانواده‌ام و ملت ایران و همه مردم جهان و این کره خاکی که خانه همه ماست.امروز نوشت:1398/1/1سال نو خجسته باد.
  • ۲۸ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۴۰
  • ۲۳ نمایش
  • مهرداد

نفس

۱۵
اسفند
هر چی از این عزیزان دوست داشتنی بگم کم گفتم.نمی‌دانم آنهایی که تبر بر تنه این عزیزان می‌زننداون لحظه چه احساسی دارند .باید دردناک باشد که موجودی چنین محبوب را سرنگون می‌کنند.باورتان می‌شود که از وفادارترین موجودات عالم همین عزیزان هستند. دیدین دوتا دوست وقتی به هم می‌رسند همدیگر را در آغوش می‌کشند،در مواجه با درختان هم باید این‌گونه بود تنه‌شان را در آغوش کشید وبویید و بوسید وبا کف دست آروم ضربه زد و گفت چه طوری نفس؟.قبلا گفته بودم عاشق جنگلهای شمالم ؟! به نظرم اگه الان شمال کشور رو داریم به واسطه میرزا کوچک جنگلی هست. به همین خاطر آهنگش رو این زیر براتون میذارم همراه با متنش.بشنوید کوچک جنگلیمتن و ترجمه : چقدر جنگلا خوسی، ملت واسی خستا نبوسی، می جان جانانا ترا گوما میرزا کوچیک خانا خدا دانه که من نتانم خفتن از ترس دشمن، می دیل آویزانا ترا گوما میرزا کوچیک خانا چرا زودتر نایی، تندتر نایی تنها بنایی، گیلان ویرانا ترا گوما میرزا کوچیک خانا بیا ای روح روان، تی ریش قربان به هم نوانان، تی کاس چومانا ترا گوما میرزا کوچیک خانا اما رشت جغلان، ایسیم تی قربان کنیم امی جانا، تی پا جیر قربانا ترجمه فارسی: چقدر در جنگل برای مردم می خوابی، خسته نشدی جان جانانم، با توام ای میرزا کوچک خان خدا می داند که من نمی توانم از ترس دشمن بخوابم دلم آویزان است، با توام ای میرزا کوچک خان چرا زودتر نمی آیی، تندتر نمی آیی، تنها گذاشتی گیلان ویران را، با توام ای میرزا کوچک خان بیا ای روح روان، قربان ریشت به قربان چشمان آبی تو شوم چشمانت را روی هم نگذار ای میرزا کوچک خان ما بچه های رشت، قربانت می رویم جانمان را زیر پایت قربانی می کنیممنبع:www.tarafdari.comپ.ن1: روز درخت‌کاری خجسته باد :)پ.ن2:متاسفانه کمتر از سی سال دیگه اثری از جنگل‌های شمال نیست !همه مسولیم اما به نظرم مردم بومی باید مثل خانواده‌شون از جنگل های شمال محافظت کنن یعنی ازشون خواهش می‌کنیم. :(
  • ۳ نظر
  • ۱۵ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۲۵
  • ۳۴ نمایش
  • مهرداد