کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی

آخرین مطالب

صدای مادر

جمعه, ۱۰ آبان ۱۴۰۴، ۱۱:۳۲ ق.ظ

مادر حالش اورژانسی شد.چند روز CCU بود به خاطر احتمال حمله قلبی و مغزی. پای چپش دچار ورم و لختگی خون شد، ما که تازگیا خواهرمون بیمارستان فوت شده بود، تصور حضور مجدد در بیمارستان آزار دهنده بود، دیدن سرم و سوزن، نمونه خون...

این چند روزه به هیچکی جز دو دوست نزدیک چیزی نگفتم، ساکت بودم و حیران، آماده برای هر اتفاقی، CCU که بخش مراقبت‌های ویژه قلب هست استرس آور بود.....

بعد بخش اومدن مادر، دیروز پزشکش ترخیص داد، تو خونه داریم مراقبت می‌کنیم با یک نایلون قرص....

خدا رو شکر صدای مادر تو خونه می‌پیچه.....

۰۴/۰۸/۱۰
مهرداد

نظرات  (۲)

الهی شکر که مادرتون اومد تو خونه کنارتون

واقعا غنیمته🌿🖇 خدا حفظتون کنه در کنار هم ان شاالله
شما رو برای مادر محترمتون و مادرتون رو برای شما💫⚘
پاسخ:
اینجوری که شد
ناامید شدم و خصوصا که دکتر گفت اوضاعش خوب نیست و بردنش CCU
داشتم با خودم می‌گفتم آخه چرا اینجوری شد یکدفعه اوضاع خونه، غم و حزن هنوز داشت از خونه می‌بارید که حال مادر هم اینطوری شد....
خدا رحم کرد ....
ممنون از شما،
ان‌شاءالله خدا شما و عزیزان تون رو برای هم نگه داره در صحت و سلامت
خدا حفظشون کنه... الحمدلله برای نعمت وجودشون..
پاسخ:
یکدفعه ای شد، ما هم روحیه نداشتیم
خیلی ترسیدیم، ولی همه چی رو سپردیم دست خدا ...
ان‌شاءالله عزیزاتون صحیح و سلامت باشن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.