کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی

آخرین مطالب

هر‌موقع در مناطق جنگی  راه رو گم کردید،نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را می‌کوبد همان جبهه خودی است.شهیدهمت
مهرداد
۲۳ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۹ ۱ نظر
ندانم کاری حضرات کار رو به جایی رسوند که سفیر انگلیس جرات کنه بیاد تو جمع معترضین و تهیج کنه جمعیت رو و از اون ور ملکه انگلیس  تسلیت گفته به  خویشان حادثه بوینگ.باورتون می‌شه ؟!
مهرداد
۲۲ دی ۹۸ ، ۰۰:۵۴ ۱ نظر
فاجعه بار تر از سانحه هواپیما، دروغ مسولین بود.آیا نمی‌دانستید: نجات در راستگویی است.
مهرداد
۲۱ دی ۹۸ ، ۰۸:۴۷ ۱۴ نظر
این هفته بسیاری از عزیزان هم‌وطن رو از دست دایم.از ترور ناجوانمردانه سردار دل‌ها گرفته تا  جان باختن تعدادی از هم‌وطنان در مراسم تشیع سردار در کرمان، و فاجعه سقوط هواپیما .به همه مردم ایران تسلیت باید گفت و درخواست صبر کرد از خدای منان.پ‌.ن : از تقدیرگرایی  بگذریم بسیاری از این حوادث ناشی از خطای انسانیست.امید که با انجام وظیفه هر کس به نوبه خود دیگر شاهد این حوادث نباشیم.امروز نوشت10/20 :به دنبال سانحه هواپیمای بوینگ  حجم عظیمی از جنگ رسانه‌ای راه افتاده ،تا روشن شدن همه چیز لطفاصبر کنیم  و آب به آسیاب حریفان نریزیم.
مهرداد
۱۹ دی ۹۸ ، ۰۵:۰۱ ۰ نظر
فارغ از هر گرایش سیاسی  شهادت سردار سلیمانی رو تسلیت می‌گم،هیچ‌وقت مبارزات سردار با گروه سفاک و خون‌خوار داعش رو فراموش نمی‌کنیم.پ.ن:سردار محبتت تو قلب ما لونه کرده بود و ما نمی‌دانستیم.کاش قبل شهادتت می‌دیدمت و پیشونیت رو می‌بوسیدم.هی داد.جیگرم داره می‌سوزه .
مهرداد
۱۳ دی ۹۸ ، ۰۷:۲۹ ۱ نظر
سال نو میلادی شدسال دوهزارو بیست.خدا کنه همه‌آدمای دنیا به هم نزدیک‌تر بشن، با هم مهربون‌تر‌باشن ،دیگه جنگ نباشه.سال نو میلادی رو به همه مسیحی‌های دنیا و خصوصا هم‌وطنان مسیحی تبریک می‌گم.
مهرداد
۱۰ دی ۹۸ ، ۲۰:۳۵ ۰ نظر
یلدای 98 خلیج فارس.ای نشسته بر پای سفره یلدا یک نفر دارد در برف  می‌سپارد جانشب یلداتون مبارک باشه.اوضاع اقتصادی خیلی از خانواده‌های اطرافیان من و شما سخته،شاید عزت نفسشون باعث بشه چیزی نگن و با سیلی صورت رو سرخ نگه دارن،اما باید هواشونو داشته باشیم.غمگین مرگ دو کولبر هموطن کرد هستم، وغمگین مرگ بیماران پروانه‌ای ای بی.فقر مادر تمام بدبختی‌هاست.فقر آینده‌ای سست و زرد و خشک به ارمغان می‌آره ،لعنت به فقر به فاصله طبقاتی به بی عدالتی.
مهرداد
۳۰ آذر ۹۸ ، ۱۷:۰۸ ۱ نظر
الان خونه‌ام وداریم کارای باقیمانده جهت تخلیه خونه قدیمی روانجام می‌دیم .آره تیتر رو درست خوندین خروپف.همین اول بگم خدمتون که بد دردیه.برا شخص خروپف کن نه ها برا مستمع بیچاره.با توجه به پست قبل مطلع هستین که چند روزی جایی بودم در دوره آموزشی.خلاصه بعد چند شب هرشب یه همکار میومد و مهمان اتاق می‌شد.جالب بود واقعا جالب بود همه خروپف می‌کردن همه ها!! صبح که می‌گفتم مهندس می‌دونستین خروپف می‌کنین ؟تکذیب می‌کردن لاکن صدای خروپفشون رو ضبط کرده بودم حین خواب و تعجب می‌نمودن، خلاصه اون مدت کلکسیونی از خروپف جمع کردم .با یکیشون مطرح کردم که اهل منزل چه جوری سر می‌کنن، می‌گفت خودشون گفتن که براشون مثل لالایی می‌مونه! واقعا؟!!!!!!!!!!دوستان حالا همکار یه چیزی، همسران این بندگان خدا چه جوری سر می‌کنن با اینا همین جا خسته نباشید عرض می‌کنم خدمتشون.به نظرم اضافه وزن تاثیر داره،چون همشون نسبتا چاق بودن.خوش‌به حال همسر نداشته خودم geteditorinit("http://mihanblog.com/public","data[content1_html]",645686,1,750,350,0,0,"content1_html")
مهرداد
۱۳ آذر ۹۸ ، ۱۶:۵۰ ۰ نظر
آمده ایم  دوره، همین کمک های اولیه و این صحبت‌ها .خوب بود بسیاریشان یادآوری بود.نکات جدیدی هم یاد گرفتم.یاد چند سال پیش افتادم با هملیخ بنده خدایی رو از خطر مرگ نجات دادم،گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم چه می‌شود به‌جای یک سری برنامه‌های صدمن یه پر غاز- حقیقتا خود غاز خیلی گران شده باید گفت پر غاز-که تی‌وی پخش می‌کنه از این آموزش‌ها بذارن.راستش دوره تمام شده و تنها ماندم .هم اتاقی امروز رفت.سیگار می‌کشید از فرط استرس شغلی،این را می‌شد از پک‌های عمیقش فهمید.دلم خواست، تا الان مقاومت کردم.آینده را نمی‌دانم.ظاهر دوستم مرا پرت کرد سال‌های دور محله قدیمی شبیه یکی از دوستانم است.دور از جانش  البته .خودش را دار زد .چه قدر آدما می‌تونن شبیه هم باشن  وچه‌قدر سرنوشت‌ها متفاوت.زنگ زدم به یکی از دوستای اصفهانی ،عاشق لهجه‌‌اشم.خیلی هم نازک حرف می‌زنه .یه بار تلفنی داشتیم حرف می‌زدیم خواهرم گفت این زنه کیه ؟ اطراف رو نگاه کردم گفتم کدوم زن، دوزاریم افتاد از خنده غش کردم، گفتم از کی تا حالا اسم زن ها ممد شده.بماند که به یه بدبختی جستیم.از یه خبرش ناراحت شدم، فقط 25 روز زیر یک سقف. همکارم رو می‌گم که تازگی طلاق گرفت.فقط 14 روز بعد دوباره ازدواج کرد. چرا آخه؟چه‌قدر ناپایدار. سال گذشته بود گفت چند وقت دیگه عروسیمه  بلند شد رقصید دست منو گرفت بیا تو هم گفتم والا رقص بلد نیستم گفت کردی چی؟ گفتم هیچ رقصی. توصیه کرد یاد بگیرم ،ولی هنوز همونم.مثل  آهنگ مثل فیلم.گفت دست بجونبون عاشق شو .گفتم دروازه عاشقی قلبه ولی خوب تا نخوای بازش نمی‌کنی باید بخوای.یاد دوست داشته شدن‌های یک طرفه سال‌های نه چندان دور افتادم.شاید یه وقت در موردشون نوشتم .خبری ازشون ندارم فقط می‌دونم اولی چند سال پیش صاحب بچه شد وقتی فهمیدم که مرخصی گرفته بود از دانشگاه.جایی که دیگه تدریس  نمی‌کردم و رفته بودم به دوستم  سر بزنم ،گفت می‌دونی نیلو حامله است؟مکثی کردم و گفتم مبارکه.پ.ن:مدتی نیستم شاید هم برای همیشه برم باید ببینم چی‌پیش می‌آد.بعدا نوشت: یه همکار این‌جا رو می‌خونه ،به این خاطر گفتم برم ، لاکن بذار بخونه موندن اینجا ارزشش رو داره .می‌دونید عادت کردم به دوستان انگار سال‌هاست با شما آشنام و غم و شادی شما هم باعث غم و شادی من می‌شه.اینه که می‌مونم.
مهرداد
۰۷ آذر ۹۸ ، ۱۹:۵۷ ۱ نظر
در حال حاضر سکو هستم،چند روزی باروون بود  اساسی، یه چیزی می‌گم یه چیزی می‌شنفین.رعد و برق بارون مثل یه تکه چوب کوچیک وسط طوفان.ملالی نیست.اینترنت خارجی قطع هست،خیلی برا من سخت نیست اما خب خیلیا کارشون گیره .خانه پدری رو فروختیم، ان‌شاءالله خانواده دور هم دوباره جمع می‌شن.می‌دونید ما خیلی به هم وابسته‌ایم.خیلیا می‌گن این درست نیست.دادیمش به یه زوج، کلی تخفیف دادم بهش، نصف ماه هم نشده خدا بهم برگردوند.این‌ها همه فضل خدای یکتاست.راستش آشپزمون دستش درد می‌کرد، نتونست بیاد.نفری که اومده جاش هم وارد نیست خیلی.دلم برا غذا‌های آشپز قبلیه تنگ شده، برا خودش نه ها، برا غذاهاش.بنزینم که یهویی گرون شد.مگه قرار نبود خوشه بندی بشه، دهک دهک کنن بعد.چه قدر به اموال عمومی آسیب رسید به خاطر ندانم کاری این‌ها.دیگه چی، بذارین فکر کنم.برنامه هام به هم ریخته ،دوباره از نو باید شروع کنم.اینجا هوا بهاریه،خونه که زنگ‌می‌زنم می‌گن سرده.دیگه صحبت خاصی نیست امید که حال دل همه خوب باشه،به آرزوهاتون برسین.اگه چشم‌انتظارین به پایان برسه انتظار، اگه تو راهی دارین بیاد هرچی سریع‌تر،اگه مسافرین اگه مسافر دارین  چشمتون به جمال هم روشن شه. اگه کنکور دارین اگه محصلین موفق شین.  مریض دارین خدا شفا بده.گرفتاری چیزی هست حل بشه.خلاصه ایام به کام باشه.پ.ن: خیلی سخته حرفاتو به همه بگی به جز اونی که باید.پ.پ.ن:خدا هم این نزدیکی‌هاست هرچند باهاش کل کل می‌کنم ها ولی زیر سبیلی هوامو داره نیمه قهرم باهاش.
مهرداد
۲۹ آبان ۹۸ ، ۱۸:۵۲ ۰ نظر