ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۵۵ ب.ظ
سنگ مزار پدر در حال آماده شدنه.یه چیزی میگم قضاوتم نکنید.آره پذیرش مرگ عزیز سخته ولی بسته به نوع نگاه آدم و دیدگاهی که به مرگ داره سختی یا آسونی این پذیرش متغیره.(انشاءالله با عزیزانتون سالیان دراز خوش وخرم زندگی کنین).آنچه سختتر از وفات عزیزه مرور شدن خاطرات اون در لحظات تنهایی هست .وقتی پدر را همراه برادرم داخل مقبرهاش می ذاشتیم خاطراتش برام مرور شد واون لحظه که کفن رو از صورتش کنار زدم چهره اش آروم بود و از اینکه دیگه درد نمیکشه خوشحال بودم از این که رها شد از درد ورنج.خدا رحمتت کنه پدر.خدا برادرم رو جزای نیک بده، من که بواسطه کارم کمتر پیش پدر بودم و کارهای پدر برعهده اون و دیگر برادرم بود به مدت چندین سال.اوایل فکر میکردم شاید این مشغولیت به پدر آدم رو از کار و زندگی از تحصیل و...بندازه.چه خیالی! رسیدگی به پدر خود زندگی بود.
۹۹/۰۳/۲۵