شاید همین فردا
بعضی وقتها متوقف میشم، یعنی فکر میکنم این همه آمدن و رفتن بهرچه هست؟ با این تعامل کن با اون حرف بزن، با این مشکل بجنگ با کرونا بجنگ با اوضاع سخت اقتصادی با آینده ای نامشخص، با گذر عمر، با گذر جوانی. بعد میگم آخه جیران این انصافه؟
اگه ریق رو سر بکشم چقدر کار ناتمام دارم چقدر آرزوهای دور و دراز نرسیده دارم! تکلیف اونا چی میشه؟ هرچند امام علی(ع) فرمودهاند: چنان زندگی کنین که همین فردا آماده رفتن باشین و چنان با برنامه زندگی کنین که گویی مدت زیادی قراره زندگی کنین. حقیقتا توازن بین اینا سخته. فکرش رو که میکنم آمادگی ندارم برا ترک دنیا باید چندکار رو انجام بدم تا آماده بشم که بارزترینش یک سری مسایل مالی به نفع خانواده هست، بعدش اینه که دیگه بد نباشم با دیگران تا حد ممکن و آخریش حقوق بین من و جیران هست.
با این فرمون پیش میریم باقیش با خودش.
+به حرفهای من گوش ندین، زندگی زیباتر از تجربههای منه حتما. :)
- ۰۰/۰۶/۰۶
- ۵۱ نمایش
وای من فکر میکردم شما دخترین.