کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی

آخرین مطالب

370. ایران

شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۵۰ ب.ظ

همکارم اومده می‌گه ثبت‌نام لاتاری کی هست؟ و اینکه بیا با هم ثبت‌نام کنیم، آخه گرامی همین الانش هم بگن بیا این کلید یه آپارتمان تو نیویورک و سوییچ ماشین و درآمد مادام برا تو ! من قبول نمی‌کنم اونوقت تو می‌گی بیا لاتاری.

+امیدوارم تا نفس آخرم بر این عقیده ام ثابت قدم بمونم.

+حرف و عمل آدم‌ها باید یکی باشه

+لعنت خدا بر مسول گرین‌کارتی جمهوری اسلامی ایران.

۰۳/۰۲/۰۱
مهرداد

نظرات  (۷)

لعنت! (برای آخرین)
پاسخ:
آره ، واقعا 😶🙏
حالا همکارتون برد؟!

سلام
صبح تون بخیر

+
یه سوال ؟!
چرا کامنت های پست های قبلی باز نیست ! مثل پست های سال های گذشته؟!
پاسخ:
سلام و صبح به خیر
همکارم چی و کجا برد !؟ :)
بعضی موقع‌ها مودم می‌ره روی حذف وبلاگ اول از بستن کامنت ها شروع می‌کنم ، بعد دلم نمی‌اد و اینه که اینجوری می‌شه.
بعضی وقت‌ها منظورم اینه که خواننده مجبور به گذاشتن کامنت نیست .😅
سلام
لاتاری منظورم بود :)
گفتین همکارتون پرسیده ثبت نام لاتاری کی هست ؟!:)
میگم در صورت شرکت شون آیا برد؟!

+
کاش راههای ورود به داخل پست های قدیمی رو باز کنید :)
من خواننده از روی اجبار برای هیچکس کامنت نمیذارم :)
پاسخ:
سلام بر شما
آها نه نبرد! :))
یه بار گفت بیا برام ثبت نام کن، نمی‌دونستم عکس خانمش سرلخت هست 😐 گفتم فلانی آخه این چه کاریه غیرتت کجا رفته؟!!
ولی اون یکی همکارم اواسط دهه ۹۰ خانمش لاتاری قبول شد ( دندانپزشک بود) همراهش رفت.
همه ره ره باز کردم 😁
ممنونم:)
پاسخ:
خواهش می‌کنم، کاری نکردم :)
چند سال پیش قبل از کرونا ، داداش کوچیکم بهم گفت میایی بریم استرالیا ؟!
یا کانادا ؟! من اونموقع تهران بودم ! گفتم بذار فکر کنم!
دو دو تا چهار تا کردم بهش گفتم اگر پای پدرم در میان نبود قبول می کردم اما الان هر چی فکر میکنم نمیتونم قبول کنم !
دوستام سرزنشم کردند گفتند برو نهایتش بقیه اعضای خانواده پیش پدرتون هستند .
نتوستم قبول کنم ! نرفتم !
داداشمم بخاطر شرایط جسمی پدرم قبول نکرد و نرفت !
و هردومون پیش خانواده و پدرم شکر خدا موندیم !
بابت این که اون زمان نرفتم واقعا خوشحالم!
چون یک کم بیشتر پدرم رو دیدم و از این بابت خوشحالم !
اما الان اگر این پیشنهاد رو دوباره بهم بدن
اینبار بهش درست فکر نکردم .

+
ممنونم از بازگشایی راههای مواصلاتی ارتباطی این وبلاگ :)
پاسخ:
آفرین که پیش پدر  موندین، دیدگاه من اینه که زندگی همینه و خدمت به پدر و مادر خودش عین زندگی هست. ولی خب دیدگاه آدما زاویه نگاهشون به زندگی متفاوت هست و شاید با مرور زمان تغییر کنه.
خدا پدر شما رو رحمت کنه.
زندگی اونور هم بسته به نوع نگاه آدما داره، برای من که سخته آزادی رفت و آمد و کار  مثل ایران نداشته باشم.:)
ان‌شاءالله همیشه بهترین تصمیمات رو بگیرین.
خواهش می‌کنم ، کاری نکردم که 😇
ممنونم
خدا رفتگان شما و بخصوص پدر گرامی تون هم بیامرزه🙏☘️


+
الانم اگر پیشنهاد بهم بشه بازم شاید بخاطر عزیزان در خاک خفته و‌ خانواده ام نرم !
من تو تهران هم این مدت که بودم دلم برای دیدن دوباره پدرم واقعا تنگ شده بود هی میگفتم کی برگردم برم ببینم شون!
انسان موجود عجیبی است حتی با دیدار قبور هم آرام میگیره .

ممنونم به همچنین برای شما 🙏🌼
پاسخ:
خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه ، روحشون شاد ان‌شاءالله ، الان فاتحه با صلوات خواندم 🤲
ما با خواهر برادرا  امروز رفتیم سر مزار پدر فاتحه خوندیم. خدا قبول کنه ان‌شاءالله.

سلامت باشید،
باقی عمر خانواده محترمتان باشه.
زندگی همینه حالا ان‌شاءالله خدا عمر با عزت به شما و خانواده بده، راهی هست که عاقبت باید رفت.
ان‌شاءالله عاقبت به خیری همه🤲🙂
لطف کردین
ممنونم 🙏☘️

+
دستتون درد نکنه
قبول باشه ایشالا 🙏

بازم ممنونم
به همچنین 🌼



پاسخ:
سلامت باشین
سلامت باشین
قبول حق ان‌شاءالله
🌼🙏🌼

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.