کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «.....» ثبت شده است

سخت بود سخت.شش ،هفت باری زلزله رو تجربه کرده بودم اما این بار فرق می‌کرد.همه دویدیم سمت حیاط که دیوار های کوتاه تری داشت .حین فرار چندین بار زمین خوردم .در و دیوار بود که داشت حرکت می کرد ،پدر جا ماند برگشتم داخل در حین بیرون آمدن چندین بار زمین خوردم همگی وسط حیاط کوچیک خونه جمع شدیم ،آنچه برا هراس همه می افزود نبود برق و تاریکی بود مثل قیامت بود صداهای در هم و مبهم و جیغ و داد بود که از محله داشت به گوش می‌رسید.به واسطه طولانی شدن زلزله ما دیگر امیدی به زنده ماندن نداشتیم و جمیعا شروع به خواندن اشهد کردیم و مرگ را پذیرفتیم.خدا خواست زمین بیشتر از این نلرزید و ما زنده ماندیم  .تسلیت می‌گم به بازماندگان و از پروردگار متعال طلب غفران دارم از برای رفتگان.22 آبان 96
مهرداد
۲۲ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۹ ۴ نظر