خاله های مهربان دوست داشتنی
چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۳۱ ق.ظ
سلام کرد،جواب دادم .فکر کردم فقط خودش هست بعد دوتا خانوم دیگه هم داخل شدن .لوازم تحریر فانتزی و قشنگ و خوشگل خریدن .بعد کاغذ کادو خواستن گفتم رفتن آوردن .خواستن من کادو کنم گفتم حقیقتش هنوز حرفه ای نشدم تو کادو پیچیدن.بیایین این قیچی این هم چسب .خلاصه مشغول شدن و هدیه‌هارو کادو کردن.از صحبت‌هاشون میشد فهمید که کادو برا یه دختره که یکی از خانوما مادرش بود و دوتای دیگه خاله‌هاش بودن.گفتم همممم چه خواهرزاده‌ی خوشبختی که این خاله ها رو داره !آخه من کلا خاله نداشتم که بخواد کادو بده :)پ.ن:خیلی مهربون و با ادب بودن و از این حرکتشون خوشم اومد.پ.ن:راستی کتابی ،نوشته‌ای در زمینه شیوه کادو کردن سراغ ندارین معرفی کنین؟ممنون می‌شم.
۹۷/۱۰/۱۲
چه پست بامزه و دوست داشتنی ای بود کاکو.
قدیم،
بچه بودیم😎(البت که الانم هستیم🤗)رسم بر این بود که.یک روز رو اختصاس بدن به چادربران.چادر عروس می بریدن.با یه لباس نو زادی.که شگون داشته باشه.
زن ها،دور سالن می نشستن.عروس خانم می ایستاد.خانم خیاط.پارچه ی چادری رو می زاشت روی سر عروس و
با شیرینی قیچی می زد.بعد زن ها رونما می زاشتن و
چمدان هدایا رو یکی یکی باز می کردن و به همه نشون میدادن.مثلا پارچه بلوز دامنی،پارچه بیژامه.کیف و کفش ولوازم سرخاب سفیداب و..الی ماشاءالله.
ومن.این مراسم رو با ذوق وشوق اون عروس خانمی که،سربه زیر .تو ام خجالت.یه کارخونه قند تو دلش آب میشد رو دوست داشتم😍🤩😍والان که این پست رو دیدم،یاد کادوهای زرورقی افتادم .که چقدر دوست داشتیم.تند تند بازشن😁
قد یه نخود.خرد اومد تو مخم مون.این مراسم برام دلتنگ کننده بود.خصوصا اونایی که قرض می کردن.تا خرید کنن و دهن مردم ببندن.یه غم و دلنگرانی تو صورت شون بود..
بگذریم.
جسارتا شما الان کجا تشریف دارین؟
خرید و پرده دوزی رو چکار کردین؟