کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی

آخرین مطالب

374. پایان خدمت

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۰۲ ق.ظ

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

۰۳/۰۲/۳۱
مهرداد

نظرات  (۳)

🙁 اینجا (محل کارم!) یه عده خوشحالن. دقیق‌تر بگم فکر کنم فقط من غمگینم.
پاسخ:
هیچ شیرپاک خورده‌ای از درگذشت رئیسی و همراهانش خوشحال نیست،  اونایی هم که شادن باید برن فکر کنم کجای کار رو اشتباه رفتن.
قبول نداشتن با خوشحال شدن از مرگ فرق می‌کنه.
من به ایشون رای دادم، با همه سیاست ‌هاش موافق نبودم ولی خدا که حاضر و ناظره، تلاشش رو می‌کرد.
چه قدر ازتون خبری نیست...کاش یه پست دریایی بذارید:) اصلا فکر نکنید دارم بر جاده های آبی سرخ نادر ابراهیمی رو میخونم:)
پاسخ:
سلام و درود بر دکتر گرامی، ببخشد دیر جواب دادم 😶
چشم، درگیر کارهای خانواده بودیم، حتما یه پست دریایی می‌ذارم
رمان هست این کتاب؟
بعداً بیاین بگین  چه جوری بوده لطفاً:)
سلام علیکم
ان‌شاءالله که در خیر و عافیت امورات را پیش ببرید
شما پست را نوشتید آنجا میگویم ...عجالتا قلم نادرجان ابراهیمی در این رمان تاریخی اش عجیب گیرا و شیرین است و آدم را دنبال خودش میکشد...تا اینجا که دوست داشته ام، همینقدر که در همین اول قصه دلتنگ دریا و جنوب و مردمان خونگرمش شدم و درخواست پست دریایی کردم:)
پاسخ:
چشم حتما ان‌شاءالله.
آره حق با شماست، این چند سالی که ماهی ۱۴ ۱۵ روز مهمون جنوب هستم، مردمش رو مثل آفتابش گرم و مثل خلیج فارس زلال و دریا دل دیدم، الحق والانصاف مردمان خوبی هستن.
لابد ابراهیمی هم این رو تجربه کرده.
تا به حال کتابی ازش نخوندم، تا کی بشه برسم بخونم ، شاید هم خریدم.
دکتر بهار گرامی.:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.