کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی
آخرین مطالب

خباثت

جمعه, ۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۳۸ ب.ظ

یکی از فانتزیام این بود که این‌قدر سر‌به‌سر همسرم بذارم تا به گریه بیافته، بعد می‌رفتم جلو بهش می‌گفتم می‌دونی وقتایی هم که گریه می‌کنی خوشگلی ...

اونم با دمپایی بیافته دنبالم.🤪😁

 


+ خبیث هم خودتان هستید🙄🙄

 

 

 

 

  • ۰۰/۰۳/۰۷
  • ۵۶ نمایش
  • مهرداد

نظرات (۲)

به شما که قشنگ این کار میاد اما اون اخرشم گریه نمیکرد چون حتما نقشه شما رو میدونست و فانتزی شما رو درنطفه خفه میکرد :))))) اون وقت شما مینشستین گریه میکردین :)))))))

پاسخ:
هووووووم
که این طور،  که این به ما می‌ادش باشه .😄
خبببب این فانتزی ما بود ....🤦🙄
که در نطفه خفه می‌کرد هممممم.باشه باشه حالا ما دلمون به این فانتزی خوش بود 🤦🤦😄
ما رو به گریه می‌انداخت هووووم.باشه دکتر .😄
ولی این فانتزی از سر دوست داشتنش بوده اگه می‌دونست مطمئن بودم همراهی می‌کرد. آره اینطوریاس 🤪🤪


نه دیگه! 

گریه نمیکنه اگه بدونه...

چون اگه برادر داشته باشه با این حقه اشناست :)

تهش اینه که دندون رو جیگر میذاره و برخورد فیزیکی باهاتون نمیکنه چون میدونه این فانتزی رو دارید :))))

پاسخ:
حالا ما دلمون می‌خواد دمپایی بخوریم، اگه گذاشتین.🤦🤦🤦🙄🙄😇
پیچیده شد.ولی می‌دونم دوستم داره و همراهی می‌کنه الکی نیست که😄😄
شاید هم حق با شما باشه، ولی بالاخره روزی عملیاتیش می‌کنم😌😌🤪🤪