کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی

آخرین مطالب

چرخ گردون

دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۶، ۰۶:۳۴ ب.ظ
استرس دارم .نگاش کردم گفتم چی شده ؟گفت میدونی مهرداد یک لحظه مثل فیلم از جلو چشم هام همه چی رد شد. گفتم خوب؟میدونی  بچه گی هام یادم افتاد و جوونیای بابا و مامانم، والان که چه قدر شکسته شدن ! بعد مدرسه و دانشگاه و کار و ازدواج .هیچی مثل این آخری تکونم نداد .مهرداد حالا که داماد شدم  گذر  زمان رو بهتر حس کردم  و این چرخه ی  زندگی رو  . زدم رو شونه اش گفتم  بی  خیال شاه داماد خدا بده  از این استرس ها!!دو نفری خندیدیم ازته دل...
۹۶/۱۱/۲۳
مهرداد

زندگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.