کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی

آخرین مطالب

ساکن این وسط ها

پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۳۹ ب.ظ
1.صدای بوق ماشین ها رو شنیدم،یاد چند ماه پیش افتادم.صدای زنگ در به صدا در  اومد مرد میانسالی بود بعد از سلام و علیک از همسایه چند درب پایین تر پرسید . دوزاریم افتاد تحقیق امر خیر بود .حقیقت را گفتم پدر خانواده معتاد بود ،سنتی . بنا بود به هر رویی خرج خانه را در می آورد و البته خرج عملش را نیز هم از دختره پرسید گفتم دختر سالمی است و اهل دوست پسر و این حرف ها نیست و واقعا نبود با وجود فقر مالی  و فرهنگی خانواده  دختر های نجیبی بار امده بودند.صدای بوق ماشینها و هم همه ی جمعیت رشته ی افکارم را پاره کرد تو دل خودم گفتم :همممممم یکی دیگر را هم شوهر دادیم آخر میدانید ما قدیمی محل محسوب میشویم قریب به چهل سال است که این محله ایم و از برای تحقیقات اینچنینی سراغ خانواده ما می آیند.2.دچار عذاب وجدان شدم. مشکلی از برای خط همراهم پیش آمد کرده بود والبته از برای خیلی از مردمان دیگر که خطشان ایرانسلی بود .هجمه ی مردم به معدود مراکز خدمات مشترکین باعث ازدحام جمعیت شده بود چند ساعتی آنجا بودم هنوز نوبتم نشده بود. ناگاه رئیس تشکیلات را دیدم از دوستان قدیمی بود فورا مدارک را گرفت و گفت برو تا شب حل است. وحل شد وصد البته همه اش چهره ی آن مردمانی که که ساعت ها انجا منتظر بودن الان جلوی چشمانم میاید.و بدتر  از همه متناقض بودن این  عمل با افکارم.اما خوب چه میشد کرد تو ذوق دوست قدیمی میزدم و میگفتم نه؟به نظرم باید همین کار را میکردم و محترمانه به دوستم میگفتم نه.پ.ن :ازخودم دلگیرم من آخرش نه یه بچه مسلمون خوب میشم و نه یه دگر اندیش خوب.موندیم این وسط لنگ در  هوا.خدایا خودت کمک کن حداقل آدم باشم.آهنگ تقدیم دوستان.
۹۵/۱۰/۱۶
مهرداد

زندگی

نظرات  (۴)


دمتونم گرم . حقیقتا دمتون گرم .

برای دوست منم این مشکل ایرانسلی پیش اومده بود که میگفت جهت تکمیل ثبت نام مراجعه کن و فلان . بعد ما هم که رفتیم خیلی شلوغ بود . از هر نفرم چهار هزار تومن میگرفتن بابت اینکه این کارو انجام بدن . انقد حرصم گرفته بود از این کار ایرانسل . یعنی چی آخه ؟ این هممممه چهار هزار تومن برای چی آخه ؟

خیلی کارای یانی رو دوست دارم
پاسخ:
وظیفه است جیر جیرک . اصلا به وضعی بود اون از خدمات دهیش این همه از رفتارش با مشتری ، اون هم مشترک قدیمی خاک بر سر ایرانسل . واقعا یانی آهنگاش رویایی هستن .
منو‌ بردین به محله قدیمی مون و همسایه مون که همین جوری بودند ولی انصافا زن و بچه های خوبی داشت.
یادشون بخیر.

+
خدا خیرتون بده 🌼
حالا اون دختر با اون خانواده وصلت شون شد ؟!:)
بعد از چند سال، حالا که من امشب اومدم اینجا کنجکاو شدم:))
ایشالا همه جوانا خوشبخت و عاقبت بخیر بشن 🙏
پاسخ:
مردم گذشته صفای باطنی عجیبی داشتن، همه مثل هم بودن خصوصا توی محله قدیمی ما همه ندار با هم خوش بودیم تا اینکه زمانه ارزش‌ها رو عوض کرد.
+
آره اره، ازدواجشان سر گرفت، خوشبخت هم شدن صاحب فرزند هم.
ان‌شاءالله که همینطور باشه🌼🙏🌼
محله قدیمی ما هم همین شکلی بود .
یعنی کلی خاطره بچگی و بزرگسالی تا قبل از اومدن مون به محله جدید زندگی مون از محل قدیمی مون دارم.
شاید باورتون نشه سالی یکی دوبار من عین مجنون ها میرم سر میزنم محله و کوچه مون و یه دور هم فاتحه میخونم برای عزیزانی که دیگه اونجا نیستند و بعد  با بغض  کوچه قدیمی مون رو‌ ترک میکنم .
معمولا هم تو دهه اول محرم هم این کار رو میکنم کلی خاطره محرم هاش برام بیشتر نمود داره .

+
خدا خیرتون بده 🌻
خدا رو شکر.

++
خیلی اذیت شدین با کامنتام فکر کنم.
ممنونم که با صبوری همچنان پاسخ میدین 🙏☘️
من اگر یکی مثل خودم کامنت برام میذاشت تا الان خودم رو بلاک می کردم :)))
آفرین بر شما که همچنان با آرامش برخورد می کنید :)
ممنونم واقعا و خدا قوت و خسته نباشید ☘️🌻
پاسخ:
ما هم از وقتی  ماشین گرفتیم، هرازچندگاهی اون محله سر می‌زنیم ، کوچه به کوچه خاطرات بازی کردنامون هست دعواهامون و درس خوندنامون‌و فقر .....
آدم بغضش  می‌گیره.
نه چه اذیتی، شب کاری محل کار به شب بیداری عادتمون داده🙂 آخه کی از کامنت گذاری شخصیتی محترم خسته می‌شه؟😁
سلامت باشید
سلامت باشید 🌼🙏🌼
ممنونم به هر حال.
لطف دارین🌻


ممنونم و به همچنین 🌼
پاسخ:
خواهش می‌کنم سلامت باشین
سلامت باشین.🌼🌼

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.