کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی
آخرین مطالب

حجم خاکستری

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۸ ب.ظ
نمیدانم ، گاهی وقتا هر کاری میکنید فایده ندارد، از همه طرف هجوم می آورند ، حضورشان سرد، رنگ نگاهشون خاکستری، حتی به یه سلول کوچکی که هم دارید رشک می برند  دایم دیواره ها رو به هم فشرده می کنند ،تا جایی که  احساس میکنید دارید بیهوش میشیوید ، مثل اینکه دوست دارند باشما بازی کنند،  دوباره چنگ میندازند بر گلویت، از شنیدن صدای خورد شدن استخوان هایت انگار لذت میبرند، دوباره و دوباره و دوباره ، مثل صدای خورد شدن یخ ها زیر پای کودکی  فقیر که سرمای زمستان امانش رو بریده و ضخم سرما نوک انگشتان کوچک و معصومش را سیاه کرده ورنگ امیدت را مانند نگاه بی رمق آن کودک بی رنگ ، گاهی وقت ها  فقط گاهی وقت ها   دلت می خواهد در گوشه ای بنش ینی تسلیمشان شوی  و آنها را بهانه  ای کنی برای  ترکاندن بغضی لعنتی. گاهی وقتا چاره ای نیست .گاهی وقتها....گاهی وقت ها سهم ما هیچ نیست جز نگاه .Appendix 4My friend's familyA typical family in IRAN has three or four people these days, but it was bigger a few years ago. I want to tell you about my friend's family. My friend got married four years ago .He has one brother and one sister,and he is  younger than them. My friend's Brother name is Farhad. Farhad is married and he has one daughter. My friend's niece name is Zahra. She's four years old, and she is very cute. My friend has two uncles. I just know one of them.He is a teacher.He teaches English.      My friend has two cousins.He is a Ph.D. student ,and he teaches in Azad university
  • ۹۵/۰۵/۱۶
  • ۳۳ نمایش
  • مهرداد