کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی
آخرین مطالب

تنهایی

سه شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۲ ب.ظ
صدای قاری قران از بلند گو پخش می شد.فهمیدم باز یکی از همسایه ها عزیزی از دست داده است .پی گیر شدم همسایه ی  دو کوچه ان طرفتر بود  پسر بزرگش   طی یک تصادف در ماشین قوطی کبریتی پراید جان باخته بود.قبل ترها پدر  خانواده را دیده بودم موهای سرش سیاه بودن با دانه دانه هایی سپید.بعد از این حادثه چند باری دیدمش موهای سرش دیگر یکی در میان سیاه سفید شده بود پیش خودم فکر  میکردم لابد داغ جوان خیلی باید سخت باشد .گذشت تا اینکه یک صبح با صدای انفجار مهیبی از خواب پریدم، انفجار مربوط به گاز در یک خانه ی مسکونی بود.در این انفجار خانمی جوان با فرزند 13 ساله اش مصدوم شدند.هیچ فکر نمی کردم که این خانواده همان خانواده ای باشند که چندی پیش جوانشان را از دست دادن.ولی همان خانواده بود.یک ماهی گذشت زن و فرزند 13 ساله اش  متاسفانه جان باختند.الان مرد خانواده فقط باقی مانده بود  تنها .دوباره او را دیدم خدای من مگر چند سال داشت کلا موهای سر و صورتش سفید شده بود.الان او مانده با خانواده ای زیر خاک با خانه ای نیمه ویران و..... تنها ،به معنای واقعی کلمه تنها. پی نوشت:1.خدا صبرش بده2.تنهایی زشت است لعنت به تنهایی
  • ۹۵/۰۴/۰۱
  • ۳۱ نمایش
  • مهرداد

نظرات (۱)

خداوند به این مرد شکیبایی و صبر عنایت فرماید و دیگر بندگان را بدین درد دچار نه.
مغموم و متاثر شدم.
پاسخ:
سلام و درود بر کاکای عزیز قصد آزردن نازنین خاطر را نداشتم ،لیک کاکا گاه میمانم در حکمت کار کردگار هیییییییی. .....