بالاخره یک مغازه پیدا کردیم 15 پیش و 1.5 اجاره.دو سه روز اومدیم و رفتیم و درنهایت صاحبش که فکر کنم پیرمرد 90 سالهای بود راضی شد.میگفت ماهی 2 تومن .تازه مغازه هم در دست تعمیر و نوسازی بود به همین خاطر 10 تومن پیش دادیم تا مغازه آماده شد مابقی رو هم بدیم. قرار بود که یکم مرداد تحویل بده ولی آماده نبود.مغازه در واقع جزیی از یک خانه بود که وی معامله کرده بود 2 میلیارد تومن و الان کلا گذاشته بود برا فروش 4 میلیارد تومن یعنی 2 میلیارد سود در عرض چندین ماه.کسی هم داخل خانه نبود و خانه خالی بود.پیش خودم فکر میکردم (الان هم همین فکر رو میکنم)والاترین شغل و محترمترین شغل در جامعه مربوط به استادهای دانشگاه هستش والبته و صد البته منظورم دانشگاههایی مثل شریف و ... است.یه استاد باید چند سال تو دانشگاه درس بده که 2 میلیارد درآمد داشته باشه!؟هوووم چند سال؟!گند بزنن به این اقتصاد که دلالی سودش از نجابت بیشتره!!خوب داشتم میگفتم ،آره مغازه هنوز آماده نبود و بنده خدا پیرمرد داستان ما باقی پول رهن رو میخواست. گفتم حاجی شیشه مغازه و روشناییهاش مونده که!عصبی شد و قرار داد رو فسخ کردیم.آقا مالشه هر تصمیمی میخواد بگیره ولی از آرزوهام اینه که پولدار بشم دست عدهای رو بگیرم و قطعا این بنده خدا الگوی خوبی در این زمینه نبود.
۰۳ مرداد ۹۷ ، ۱۰:۴۳
۵ نظر