کهکشان آبی 1

گاه نوشته

کهکشان آبی 1

گاه نوشته

بایگانی
آخرین مطالب

برای نیک‌روژ

جمعه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۷، ۰۷:۲۹ ب.ظ
داشتیم فوتبال بازی می‌کردیم .توی زمین خاکی بغل رودخونه.شاید یادتون بیاد محله ها همه اون وقتا خاکی بودن.زمین ما هم خاکی بود وسرتاپای ما خاکی از بازی .یک لحظه دیدم همه چی متوقف شد انگار دنیا  رو برای لحظاتی از گردش ایستانده بودن. گلوله آتیشی از کنار زمین بازی رد شد و توی رودخانه افتاد.زن خوبی بود خوشرو و خوش برخورد بود و زیبا .اون وقت ها سیزده چهارده سالم می‌شد.بچه دار نمی‌شدن .به خاطر زیباییش مورد حسادت زن های محل بود .دست آخر نمی‌دانم چرا؟ به خاطر حرف های مردم بود، یا نازا؟ شوهرش طلاقش داد.چه زخم زبان ها که نشنید و چه چشم های ناپاکی به اون بنده خدا نظر نداشتن .دیگه طاقت نیاورد و خودش رو کشت .همون گلوله ی آتشی که از کنار ما رد شد اون بود  .نیک روژ چند روز بعد تو بیمارستان فوت کرد.اون خودش رو نکشت ! حسادت زن های محل و نگاه هیز مرداش اون رو  به کشتن دادن.امروز دوستم زنگ زد و چیزی گفت که یاد نیک‌روژ افتادم.     بشنوید پ.ن1 :نیک‌روژ اسم کردی و همون نیکروز فارسی می‌شه.پ.ن2:جامعه ما نسبت به زن های مطلقه خیلی بی رحمه.
  • ۹۷/۱۱/۲۶
  • ۳۵ نمایش
  • مهرداد

نظرات (۱)

  • کسی که سعی میکنه انسان باشه
  • جامعه ما نسبت به تمام زن ها بی رحمه.
    جامعه ما زن ها رونابود کرده.
    پاسخ:
    آره موافقم. به نظرم بستر این تو خانواده شکل گرفته، اگه ما به همیر ومادر و خواهر مون اون جوری که باید احترام بذاریم در بستر جامعه هم نمود پیدا می کنه. اما متأسفانه دریغ.